دیشبم نزدیکای سه خوابیدم

صبح هفت و نیم پاشدم

بعد از صرف صبونه حاضر شدم رفتیم بیمارستان واسه کارگاه

بعد از اونجا حدود یازده رفتم پیش مامان

یه کمی خرید پرید کردم

موز و هویج و فلفل دلمه و سس و ماکارونی و شیر خریدم

کلا کدبانوگریم زده بود بالا یهویی

نفری یه موز با مامان خوردیم و اومدم خونه

سریع پان درست کردم

لابلاش گردو و شکلات و موز پاچیدم

اما تهش که انگشتامو لیسیدم دیدم شکرش کمه :|

امیدوارم با سس شکلات برادر اینا درست بشه شیرینیش

بعد از اون کم کم مواد سالاد ماکارونی رو آماده کردم

فک نمیکردم اینهمه انرژی ازم ببره

دلمه ها رو خورد کردم

ذرت و نخود رو گذاشتم یخش وا شه

خیارشور خورد کردم

دیگه چی؟ گوجه و کاهو شستم

ناهار خوردیم نخود و ذرت و مرغ و ماکارونی رو گذاشتم بپزه

بعد دیگه آبکش و هم زدن اینا کلی وقت گرفت

بعد نشستم آها قارچ

اونم   خورد کردم تفت دادم

بعد نشستم مرغ ریش کردم

 وای چقدر کار کردم!

اوووف الان واقعا خسته ام

هنوز نماز نخوندم

تازه لاک پاک کردم

وضو گرفتم

صورتم مث کویر لوت شده

الانم افتادم رو تخت

اگه خوابم نبره پا میشم  نماز میخونم

اها هویجم خورد کردم :|

شانس آوردیم اتفاق ناگواری واسم نیفتاد

حالا مامان میگگفت بیا مرغاتو خورد کن

مگه  حالی داشتم؟

  خیلی خستم

خیارشورشم کم بود


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Michael سروستون گل های رنگارنگ موسیقی سنتی ایران ❤❤ ⚜مبل ایلیا⚜ ایلیادکور|سرویس خواب کودک و نوجوان آنتی اسکالانت هنرستان دخترانه شاهد خیام يادگيري زبان انگليسي با حرف آخر شرکت پیشرو صنعت، پیشرو در زمینه کاتر اسفالت بر و ماله پروانه